۲۴ اسفند ۱۳۸۷

سرزمین رازها : مصر




سلطنت قديم ، عصر عظمت مصر

حدود سال 3100 قبل از ميلاد ، 600 سال قبل از شروع سلطنت قديم ، يکي از سلاطين مصر عليا به نام " مِنِس " مصر سفلي را فتح و کشور را متحد کرد . با وحدت مصر عليا و سفلي ، منس ، نخستين پادشاه شد که بعدها فرعون ناميده شد . با هدايت منس و فراعنه بعد از او ، تمدن مصر طي شش قرن بعدي به رشدي منظم تر ، موفق تر و مترقي تر دست يافت . کاغذي از ني پاپيروس اختراع شد ، نوعي خط تصويري به نام هيروگليف ابداع شد و ماليات ها وضع شدند و به اين شکل زمينه براي شروع دوره اي تحت عنوان سلطنت قديم مهيا شد . طي سلطنت قديم ، عصر عظمت مصر ، فراعنه فرمانروايان قدرتمند ملت بودند . مذهب ، هنر ، بازرگاني ، معماري ، ادبيات _ حتي زندگي اجتماعي و اقتصادي _ همگي به وسيله فراعنه استوار و گسترده شد تا حکومت مرکزي را تقويت کند .

سلاطين مقتدر فراعنه مصر فرمانرواياني با قدرت مطلق بودند . کلام انها قانون بود و بي چون و چرا اطاعت مي شد . فراعنه ملت را نه تنها از نظر سياسي بلکه از نظر روحاني و مذهبي نيز کنترل مي کردند . اگر چه معلوم نيست که چطور مردم بدين باور رسيدند که فرعون ها را خدا بنامند ، انچه معلوم است اين است که در سلطنت قديم فراعنه را پسر رع ، خداوند خورشيد ، مي دانستند .هنگام نزديک شدن به فرعون ، اتباع وي به نشانه احتام تعظيم مي کردند و پيشاني بر زمين مي نهادند . در يکي از منابع مصر باستان قدرت و خرد فراعنه به اين صورت توصيف شده است :" چيست که تو نداني ؟ کيست که از تو خردمند تر است ؟ کجاست که تو نديده باشي ؟ ... اگر تو به اب بگويي " بر فراز کوه ها بالا برو " نهر مطابق فرمان تو جريان مي يابد ، براي تو ابديت تقدير شده است . همه چيز مطابق خواست تو انجام مي شود و هر انچه تو بگويي ، مطاع است "فرعون هم به عنوان سلطان و هم به عنوان پسر خداوند رع مرکز زندگي مصري بود . فرعون و خانواده اش در راس هرم اجتماعي مصر قرار داشتند ، پس از انها کاهنان ، ماموران بلند مرتبه و اشراف قرار داشتند . کاتبان ، کليه هنرمندان متبحر و ماموران و خانواده هايشان جزء طبقه بعدي را تشکيل مي دادند . بزرگ ترين طبقه ، که پائين ترين قسمت هرم اجتماعي بود ، شامل رعاياي کشاورز و کارگران عادي بود .


فرعون به مثابه صاحب قدرت سياسي مقتدر و وحدت بخش عمل مي کرد ، به نظر مي رسيد که شکوه و عظمت مصر مستقيما به نفوذ فرعون وابسته است ، کسي که با شفاعت نزد ساير خدايان برکت را به مصر مي اورد . با اينکه بعضي از اشراف مصر املاک اختصاصي داشتند ، اما بيشتر زمين ها به فرعون تعلق داشت که ان را به واسطه ارث يا فتح سرزمين ها به دست اورده بود . فرعون قطعه هايي از زمين را به بعضي از اشراف مورد علاقه اش _ اعقاب پادشاهان قبلي و اشراف ملاّکي که قبلا زمين دار بودند _ هديه مي کرد تا انها را اداره کنند.به علاوه فرعون مالک تمام محصولات سرزمين بود . چون مصري ها نظام پولي نداشتند ، ماليات ها به صورت گندم ، جو روغن زيتون ، ابجو ، شراب و ميوه جمع اوري مي شد . سپس فرعون از اين در امدها براي پرداخت حقوق به کارمندان سلطنتي ، صنعتگران ، کاهنان و ساير کارگران استفاده مي کرد . تمام کارها روي زمين را رعايا انجام مي دادند که توده جمعيت بوند . اگرچه نمي توان رعايا را دقيقا برده ناميد ، اما رعاياي مصر باستان مشابه سرف ها در اروپاي قرون وسطي بودند ، چرا که به زمين وابسته بودند . اگر به هر دليلي ارباب زمين عوض مي شد ، ان ها نيز به همراه زمين تحت فرمان ارباب جديد قرار مي گرفتند . رعايا نيز مثل بندگان بعد از اين که وظايفشان را در زمين هاي ملاکان انجام مي دادند ، اجازه داشتند براي تهيه مايحتاجشان روي قطعات کوچک زمين کشت کنند .براي حفظ قدرت مطلق در کنار هدايت تجارت روزمره مصر ، فراعنه سلطنت قديم يک نظام متمرکز حکومتي ابداع کردند که در طول تاريخ مصر باستان حفظ شد . يک دولت مرکزي در " ممفيس " ، شهري نزديک به محل اتصال مصر عليا و مصر سفلي ، تاسيس شد تا فعاليت هاي محلي مناطق مختلف را که بعدها " نومس " ناميده شدند ، هدايت کند . در ابتدا تمام مناصب عالي را منسوبين فرعون اشغال مي کردند ، اما به تدريج اشخاص عادي نيز به سمت کارمند برجسته حکومتي منسوب مي شدند .بديهي است که فرعون در راس سلسله مراتب حکومتي قرار داشت . بعد از فرعون ، توانا ترين شخص کسي بود که در سمت وزير قرار داشت که وظايفش شامل نظارت بر بسياري از بخشهاي حکومت مرکزي بود ، بخش هايي که تعدا زيادي کاتب در ان جا کار مي کردند . وزير از جمع اوري ماليات ها ، کشت در مزارع و نگهداري سيستم ابياري اطمينان حاصل مي کرد . وزير همچنين مسئول اداره نظام قضايي در سراسر سرزمين بود و گاهي اوقات نقش سرپرستي معماران فرعون را هم ايفا مي کرد .در سطح محلي ، حدود نومس هاي مصر بر اساس مرزهاي مناطق قبيله اي شکل مي گرفت . 22 حکومت محلي در مصر عليا و 20 حکومت محلي در مصر سفلي وجود داشت . هريک از اين ها در واقع کوچک شده سازمان حکومتي مرکزي بود که بخش هايي را مشابه انچه در حکومت مرکزي وجود داشت ، شامل مي شد . هر ايالت يک حاکم داشت که فرماندار محلي ناميده مي شد و فرعون منسوبش مي کرد . اين حاکم به وزير گزارش مي داد و مثل وزير وظايف مختلفي داشت . حاکم که نقش قاضي اصلي را در منطقه ايفا مي کرد بر ابياري ، انبار کردن غلات براي مواقع ضروري و جمع اوري ماليات ناحيه تحت پوشش نظارت مي کرد . حاکم همچنين از منطقه تحت حکومتش سربازهايي معمولا رعايايي اموزش نديده را در مواقع ضروري براي جنگيدن به سپاه فرعون مي فرستاد ، چرا که مصر ارتش ملي نداشت .
منبع:www.medjai-global.com

هیچ نظری موجود نیست: